تاریخ : شنبه 92/6/30 | 11:38 صبح | نویسنده : moon love
خاک هرشب دعا کرد،از ته دل خدا را صدا کرد
شب آخر دعایش اثر کرد،یک فرشته تمام زمین را خبر کرد
خدا تکه ای از خاک را برداشت ،آسمان را در آن کاشت
خاک را توی دستش ورز داد، روح خود را به او قرض داد
خاک توی دست خدا نور شد،پر گرفت از زمین دور شد
راستی من همان خاک خوشبختم من همان نورم
پس چرا گاهی اوغات از خدا دورم؟؟
.: Weblog Themes By Pichak :.